شیرها و روباه ها
نوشته ایی از سجاد صفارهرندی در باب دسته بندی های سیاست و سیاستمداران
در عالم سیاست و سیاستمداران دسته بندیهای متعددی وجود دارد اما شاید دوگانهای که ویلفردو پارتو (اقتصاددان و جامعه شناس ایتالیایی) کمتر شنیده شده باشد. پارتو سیاستمداران را به دو گروه «شیرها» و «روباهها» تقسیم میکند. بر اساس مبنایی که او در نظریه جامعه شناسی خود دارد، هر یک از این دو تیپ را با یکی از غزایز اصلی وجود آدمی مرتبط میشمارد: در وجود شیرها «غریزه ابقا و تداوم» برجسته است، حال آنکه روباهها بیشتر با «غریزه ابداع» معرفی میشوند.
سیاستمداران شیر صفت آنهایی هستند که با تأکید بر تداوم و استمرار ارزشها، مصالح عمومی و منافع جمعی، متهورانه و سرسختانه از مرزهای آن حراست میکنند. در مقابل، روباه صفتان کارویژه اصلی خود را در خلاقیت و ابداع اندیشهها و راههای جدید برای حل مسائل و مشکلات میبینند. آنها اهل معامله و مذاکره و توافق در جهت پدید آوردن راه حل گرههای کور هستند. پارتو بر آن است که کار سیاست توسط یکی از این دو دسته به تنهایی راست نمیآید. در واقع، وصول به وضع مطلوب در حوزه سیاست از طریق ایجاد نوعی تلفیق و تعادل میان شیرها و روباهها پدید میآید.
***
تا چند روز آینده دور جدید مذاکرات هستهای ما و غرب در ژنو آغاز میشود. مذاکراتی که ما، با استفاده از استعاره پارتو، از موضعی روباه صفتانه به آن وارد میشویم. طبیعی است که هنوز زمان مناسبی برای ارزیابی نتایج و دستاوردهای این نوع ورود جدید به مسأله نیست. اما در همین نقطه آغاز نباید دو ملاحظه مهم را از نظر دور داشت.
اول، اینکه اگر روباهها به لطف الهی و به اتکای تدبیر و زیرکی خود، امکانی برای حصول توافقی متضمن احقاق حقوق و حفظ عزت ملی بیابند، باید به آنان دست مریزاد گفت و نام شان را در سلسله قهرمانان ملی نگاشت. اما در عین حال، نباید از یاد برد که اگر چنین توفیقی برای روباهان حاصل میشود، جز به پشتوانه ده سال مقاومت و پایداری شیران نبوده است. شیرانی که تهور و دلاوری شان در حراست از حقوق مسلم هستهای و تقویت عمق استراتژیک ایران در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین برگهای متعددی برای بازی بر سر میز مذاکره فراهم آورده است. ما از یاد نبرده ایم و روباهان نیز نباید فراموش کنند که دشمن گرگ صفت ده سال پیش (یا نهایتاً هشت سال پیش) در واکنش به تعامل نرمخویانه و روبه صفتانه ما چگونه عزت و منافع ملی را هدف قرار داد و بیشرمانه بر سر میز مذاکره و در بسته پیشنهادی خود، به ازای تعطیلی دائمی تأسیسات هستهای ایران دادن یک هواپیمای ایرباس و ایجاد شغل مناسب برای دانشمندان هستهای را وعده کرد! اگر در لحن و پیشنهاد گرگها تغییری ایجاد شده است، سببی جز غرش شیران ندارد و این نکتهای است که روباهان نباید فراموش کنند.
دوم، اینکه روباه صفتی چنان که شرحش رفت، اقتضای تدبیر و زیرکی دارد. قبل و بعد از رقابت انتخاباتی 1392 وعده داده شده که مشکل پرونده هستهای ایران بدون هیچ گونه تضییع حقوق ملی و صرفاً با تدبیر و ظرافت دیپلماتیک حل و فصل خواهد شد. طبیعتاً مطالبه ملت نیز همین است و نه حل و فصل موضوع به هر طریق ممکن. گره خوردن بیش از اندازه مسأله هستهای به مولفههای گوناگون اقتصاد و سیاست داخلی میتواند زمینه را برای چنین انحرافی فراهم آورد. دشمن نیز طبعاً بیکار ننشسته است و میزان دشمنی خود را با یک لبخند یا احوال پرسی صمیمانه تغییر نمیدهد. شوق فراوان برای حل و فصل مسأله نباید کار را به نوعی تسامح و ساده لوحی بکشاند. در عرف، جانوری که به بلاهت و ساده لوحی شناخته میشود، روباه نیست!
حلقه جهاد فکری طلوع
در عالم سیاست و سیاستمداران دسته بندیهای متعددی وجود دارد اما شاید دوگانهای که ویلفردو پارتو (اقتصاددان و جامعه شناس ایتالیایی) کمتر شنیده شده باشد. پارتو سیاستمداران را به دو گروه «شیرها» و «روباهها» تقسیم میکند. بر اساس مبنایی که او در نظریه جامعه شناسی خود دارد، هر یک از این دو تیپ را با یکی از غزایز اصلی وجود آدمی مرتبط میشمارد: در وجود شیرها «غریزه ابقا و تداوم» برجسته است، حال آنکه روباهها بیشتر با «غریزه ابداع» معرفی میشوند.
سیاستمداران شیر صفت آنهایی هستند که با تأکید بر تداوم و استمرار ارزشها، مصالح عمومی و منافع جمعی، متهورانه و سرسختانه از مرزهای آن حراست میکنند. در مقابل، روباه صفتان کارویژه اصلی خود را در خلاقیت و ابداع اندیشهها و راههای جدید برای حل مسائل و مشکلات میبینند. آنها اهل معامله و مذاکره و توافق در جهت پدید آوردن راه حل گرههای کور هستند. پارتو بر آن است که کار سیاست توسط یکی از این دو دسته به تنهایی راست نمیآید. در واقع، وصول به وضع مطلوب در حوزه سیاست از طریق ایجاد نوعی تلفیق و تعادل میان شیرها و روباهها پدید میآید.
***
تا چند روز آینده دور جدید مذاکرات هستهای ما و غرب در ژنو آغاز میشود. مذاکراتی که ما، با استفاده از استعاره پارتو، از موضعی روباه صفتانه به آن وارد میشویم. طبیعی است که هنوز زمان مناسبی برای ارزیابی نتایج و دستاوردهای این نوع ورود جدید به مسأله نیست. اما در همین نقطه آغاز نباید دو ملاحظه مهم را از نظر دور داشت.
اول، اینکه اگر روباهها به لطف الهی و به اتکای تدبیر و زیرکی خود، امکانی برای حصول توافقی متضمن احقاق حقوق و حفظ عزت ملی بیابند، باید به آنان دست مریزاد گفت و نام شان را در سلسله قهرمانان ملی نگاشت. اما در عین حال، نباید از یاد برد که اگر چنین توفیقی برای روباهان حاصل میشود، جز به پشتوانه ده سال مقاومت و پایداری شیران نبوده است. شیرانی که تهور و دلاوری شان در حراست از حقوق مسلم هستهای و تقویت عمق استراتژیک ایران در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین برگهای متعددی برای بازی بر سر میز مذاکره فراهم آورده است. ما از یاد نبرده ایم و روباهان نیز نباید فراموش کنند که دشمن گرگ صفت ده سال پیش (یا نهایتاً هشت سال پیش) در واکنش به تعامل نرمخویانه و روبه صفتانه ما چگونه عزت و منافع ملی را هدف قرار داد و بیشرمانه بر سر میز مذاکره و در بسته پیشنهادی خود، به ازای تعطیلی دائمی تأسیسات هستهای ایران دادن یک هواپیمای ایرباس و ایجاد شغل مناسب برای دانشمندان هستهای را وعده کرد! اگر در لحن و پیشنهاد گرگها تغییری ایجاد شده است، سببی جز غرش شیران ندارد و این نکتهای است که روباهان نباید فراموش کنند.
دوم، اینکه روباه صفتی چنان که شرحش رفت، اقتضای تدبیر و زیرکی دارد. قبل و بعد از رقابت انتخاباتی 1392 وعده داده شده که مشکل پرونده هستهای ایران بدون هیچ گونه تضییع حقوق ملی و صرفاً با تدبیر و ظرافت دیپلماتیک حل و فصل خواهد شد. طبیعتاً مطالبه ملت نیز همین است و نه حل و فصل موضوع به هر طریق ممکن. گره خوردن بیش از اندازه مسأله هستهای به مولفههای گوناگون اقتصاد و سیاست داخلی میتواند زمینه را برای چنین انحرافی فراهم آورد. دشمن نیز طبعاً بیکار ننشسته است و میزان دشمنی خود را با یک لبخند یا احوال پرسی صمیمانه تغییر نمیدهد. شوق فراوان برای حل و فصل مسأله نباید کار را به نوعی تسامح و ساده لوحی بکشاند. در عرف، جانوری که به بلاهت و ساده لوحی شناخته میشود، روباه نیست!
حلقه جهاد فکری طلوع